سورینام؛ داستان کشوری که در حاشیه ماند اما لایق دیده شدن است
سورینام نامیست که برای بسیاری از ما آشنا نیست. در نقشه آمریکای جنوبی، این کشور در گوشهای آرام نشسته، بیسر و صدا و دور از مرکز توجه رسانهها. اما پشت این سکوت، کشوری نهفته است که پر از پیچیدگیهای فرهنگی، ظرفیتهای طبیعی، و تناقضهایی در مسیر توسعه است.
سورینام در شمال شرقی قاره آمریکای جنوبی واقع شده و با کشورهای برزیل، گویان، و فرانسهی ماوراءبحار (French Guiana) هممرز است. ساحل شمالی آن به اقیانوس اطلس باز میشود و این موقعیت جغرافیایی به آن امکان دسترسی به منابع دریایی، مسیرهای تجاری و ذخایر نفتی در آبهای عمیق داده است. مساحت کشور تقریباً برابر با تونس است، اما جمعیت آن تنها حدود ۶۲۰ هزار نفر برآورد میشود. همین تراکم پایین جمعیت، یکی از ویژگیهای مهم جغرافیای انسانی سورینام است.
بخش قابل توجهی از خاک این کشور را جنگلهای بارانی تشکیل میدهند، بخشی از زیستبوم آمازون که هنوز بکر مانده است. رودخانههای طویل، دریاچههای مصنوعی و منابع آبی گسترده، این کشور را از نظر زیستمحیطی در موقعیتی ویژه قرار دادهاند. با این حال، این ثروت طبیعی، بهجای تبدیل شدن به بستری برای توسعه پایدار، بیشتر در معرض بهرهبرداری بیرویه قرار گرفته است.
یکی از موضوعاتی که سورینام را به نمونهای منحصر بهفرد در آمریکای جنوبی تبدیل میکند، ترکیب قومی و زبانی آن است. برخلاف بسیاری از کشورهای منطقه که ساختار قومی نسبتاً همگنی دارند، سورینام خانهای برای گروههای مختلف است: از هندیتبارها و آفریقاییتبارها گرفته تا مارونها، جاوهایها، چینیها و بومیان منطقه. این تنوع، هم یک فرصت بزرگ فرهنگی است و هم چالشی جدی برای انسجام ملی.
از منظر سیاسی، تاریخ معاصر سورینام پر از فراز و فرود بوده است. این کشور در سال ۱۹۷۵ از استعمار هلند خارج شد و به استقلال رسید. اما مسیر پس از استقلال، با کودتای نظامی، بیثباتی سیاسی و فساد ساختاری همراه بود. اگرچه در دهه اخیر تلاشهایی برای دموکراتیک شدن و برگزاری انتخابات آزاد صورت گرفته، اما اعتماد عمومی نسبت به نهادهای حکومتی هنوز شکننده است. دولت فعلی به رهبری چاندریکاپرسان سانتوخی، نماد امیدی تازه برای اصلاحات به شمار میرود، اما موفقیت آن هنوز قطعی نیست.
اقتصاد سورینام عمدتاً بر منابع خام متکی است: طلا، بوکسیت، نفت، چوب و کشاورزی. این وابستگی به منابع طبیعی در کنار نبود تنوع اقتصادی، کشور را در برابر نوسانات بازار جهانی بسیار آسیبپذیر کرده است. هرچند کشف میدانهای نفتی جدید در سالهای اخیر، امیدواریهایی ایجاد کرده، اما بسیاری از تحلیلگران معتقدند که بدون اصلاحات ساختاری در نظام اداری، قضایی و آموزشی، این درآمدها نیز سرنوشتی مشابه درآمدهای ناپایدار قبلی خواهند داشت.
اما شاید مهمترین پرسش درباره سورینام این باشد که این کشور میخواهد در دهه آینده چه کسی باشد؟ آیا در مسیر تبدیل شدن به یک کشور با اقتصاد باثبات، جامعه مدنی فعال و تعامل بینالمللی گسترده حرکت خواهد کرد، یا همچنان در حاشیه توجه جهانی باقی خواهد ماند؟ آیا میتواند تنوع قومی را به نقطه قوتی در سیاستگذاری، فرهنگ و آموزش تبدیل کند، یا این تنوع به محل کشمکشهای مداوم بدل خواهد شد؟
دقیقاً در این نقطه حساس است که لازم است نگاهی عمیقتر و بدون پیشداوری به این کشور داشته باشیم.
اگر به دنبال اطلاعات کاملتر، تحلیل دقیقتر و بررسی حرفهایتر این موضوع هستید، نسخه کامل این مقاله را در مدیوم بخوانید.